معنی بی تله - جستجوی لغت در جدول جو
بی تله
از روستاهای بندپی بابل
ادامه...
از روستاهای بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بی توش
بی توش
(دخترانه)
همیشه سایه (نگارش کردی: ب توش)
ادامه...
همیشه سایه (نگارش کردی: ب توش)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر بی تاب
بی تاب
بی قرار، بی طاقت، کسی که قرار و آرام ندارد
ادامه...
بی قرار، بی طاقت، کسی که قرار و آرام ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویر بی سکه
بی سکه
بی قدر، بی اعتبار، بی رونق
ادامه...
بی قدر، بی اعتبار، بی رونق
فرهنگ فارسی عمید
بی کله
(کَلْ لَ / لِ)
بدون کله. بدون سر. رجوع به کله شود.
ادامه...
بدون کله. بدون سر. رجوع به کله شود.
لغت نامه دهخدا
بی کله
(کُ لَهْ)
مخفف بی کلاه.
ادامه...
مخفف بی کلاه.
لغت نامه دهخدا
بی سکه
خوار بی ارج زر و سیمی که بر روی آن نقشی حک نکرده باشند، بی قدر بی اعتبار بی شا ن و شوکت (شخص)، بی طراوت بی نمود (شی)
ادامه...
خوار بی ارج زر و سیمی که بر روی آن نقشی حک نکرده باشند، بی قدر بی اعتبار بی شا ن و شوکت (شخص)، بی طراوت بی نمود (شی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی تاب
بی تاب
بیقرار و بی طاقت
ادامه...
بیقرار و بی طاقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر با کله
با کله
بسیار خردمند، باعقل، با سیاست خوب، با مغز، پیش بین
ادامه...
بسیار خردمند، باعقل، با سیاست خوب، با مغز، پیش بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر با تره
با تره
دف دایره
ادامه...
دف دایره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی رتبه
بی رتبه
نداشتن مرتبه و مقام، فرومایه
ادامه...
نداشتن مرتبه و مقام، فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی شبه
بی شبه
بی مثل، بی نظیر، بی مانند، ناهمتا، بی مثال، بی بدل
ادامه...
بی مثل، بی نظیر، بی مانند، ناهمتا، بی مثال، بی بدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی شره
بی شره
بی آز و طمع، بدون حرص
ادامه...
بی آز و طمع، بدون حرص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی آلت
بی آلت
بی سلاح، بی ساز و برگ
ادامه...
بی سلاح، بی ساز و برگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی حلم
بی حلم
بی حوصله، نابردبار
ادامه...
بی حوصله، نابردبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی طلب
بی طلب
بی پروانه نا خوانده
ادامه...
بی پروانه نا خوانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی علت
بی علت
بی انگیزه بی وهان بی بهانه اپچم
ادامه...
بی انگیزه بی وهان بی بهانه اپچم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی گاه
بی گاه
بی وقت، بی موقع
ادامه...
بی وقت، بی موقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی سکه
بی سکه
((سِ کِّ))
زر و سیمی که بر آن چیزی نقش نشده باشد، کنایه از بی اعتبار، بی قدر
ادامه...
زر و سیمی که بر آن چیزی نقش نشده باشد، کنایه از بی اعتبار، بی قدر
فرهنگ فارسی معین
تصویر بی تاب
بی تاب
بی حوصله، بی صبر
ادامه...
بی حوصله، بی صبر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بی تکلف
بی تکلف
بی آلایش، بی پیرایه
ادامه...
بی آلایش، بی پیرایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بی توجه
بی توجه
بی پروا
ادامه...
بی پروا
فرهنگ واژه فارسی سره
بی کله
بی پروا، بی ملاحظه، بی احتیاط
متضاد: ملاحظه کار، محتاط، سبک عقل، بی عقل، سبک مغز، دیوانه
ادامه...
بی پروا، بی ملاحظه، بی احتیاط
متضاد: ملاحظه کار، محتاط، سبک عقل، بی عقل، سبک مغز، دیوانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویر بی ترس
بی ترس
Dauntlessly
ادامه...
Dauntlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر بی تاب
بی تاب
Fidgety
ادامه...
Fidgety
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر بی مزه
بی مزه
بی مَزِّه
Bland, Corny, Distasteful, Insipid, Blandly, Tasteless, Tastelessly
ادامه...
Bland, Corny, Distasteful, Insipid, Blandly, Tasteless, Tastelessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر بی توجه
بی توجه
Inconsiderate, Neglectful, Obliviously, Offhanded, Uncaring, Unconcerned, Uncritical
ادامه...
Inconsiderate, Neglectful, Obliviously, Offhanded, Uncaring, Unconcerned, Uncritical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر بی توبه
بی توبه
Unrepentant
ادامه...
Unrepentant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر بی تعهد
بی تعهد
بی تَعَهُّد
Noncommittal, Uncommitted
ادامه...
Noncommittal, Uncommitted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی دله
توخالی، پوک
ادامه...
توخالی، پوک
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر بی تاب
بی تاب
بی تاب
неспокойный
ادامه...
неспокойный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر بی توبه
بی توبه
بی تَوبِه
непреклонный
ادامه...
непреклонный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر بی توجه
بی توجه
بی تَوَجُّه
бесцеремонный , небрежный , забывчиво , случайный , равнодушный , безразличный , некритичный
ادامه...
бесцеремонный , небрежный , забывчиво , случайный , равнодушный , безразличный , некритичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر بی تعهد
بی تعهد
بی تَعَهُّد
необязательный , не преданный
ادامه...
необязательный , не преданный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر بی ترس
بی ترس
بی تَرس
бесстрашно
ادامه...
бесстрашно
دیکشنری فارسی به روسی